می دونی چرا عروس و داماد بعد از عقد عسل می خورن؟
تا مزه گ...ی که خوردن عوض بشه!
می دونی چرا عروس و داماد بعد از عقد عسل می خورن؟
تا مزه گ...ی که خوردن عوض بشه!
نامه حیف نون به دوست دخترش : همیشه در قلب منی مادر!
همه شب فکرم این است و همه شب سخنم گر روم دیر به منزل چه بگویم به زنم!
واقعاً این استادا از کجا می فهمن ما کجا رو بلد نیستیم همون رو سوال می دن ؟
.
اقا شمام مث من وقتی امتحان دارین و دارین درس میخونین هر یه پاراگرافو که خوندین کل جزوه رو تا ته ورق میزنین ببینین چقد مونده یا فقط من روان پریشم !
.
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ !
ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ
.
از یارو میپرسن ساعت چنده ؟
طرف بلد نبوده ساعت بخونه.
میگه : بدو بدو دیرت شد.
یارو تو خيابون هزار تومن پيدا مي کنه ميندازتش ميگه : ما از اين شانسا نداريم.
افسر از سرباز پرسید: چه موقع یک سرباز مىتواند بدون اجازه از پادگان بیرون برود؟
سرباز: وقتى که مطمئن باشد گیر نمىافتد.
حیف نون با زنش دعواش می شه، چراغ رو خاموش می کنه.
زنش می گه چرا چراغ رو خاموش کردی؟
می گه آخه جواب ابلهان خاموشیست!
مادر : پسرم ، من دارم مي رم خريد يه وقت به كبريت دست نزني ها
پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم
به غضنفر مي گويند يك جمله بگو توش اب داشته باشه
ميگه لوله
یه بنده خدائی یه جسد می بره پزشكی قانونی. بهش میگن: چطور مرده؟
میگه: سم خورده. میگن: پس چرا زخمیه؟ میگه: آخه نمی خورد.
يارو به پسرش ميگه: پسرم هيچ مي دوني ناپلئون وقتي به سن تو بود، شاگرد اول كلاسش بود؟
پسر به پدر جواب داد: پدر جان هيچ مي دوني كه ناپلئون وقتي به سن تو بود، امپراتور بود؟!!!
غضنفر دو تا بلوك سيمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته میبرده بالای ساختمون
صاحب كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داری، چرا اينا رو ميگذاری رو كولت ؟!
غضنفر ميگه: اون دفعه با فرقون بردم، چرخش پشتم رو اذيت می كرد !
به غضنفر مي گن با لوبيا يک جمله بساز.
غضنفر مي گه : کوچولوبيا!
یارو بچش بعد از عيد فطر به دنيا مياد، اسمشو مي ذاره : پسفطرت !
غضنفر تو جاده داشته رانندگی می كرده ، یهو میبینه یه كامیون داره از روبروش میاد، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمی گیره . رفیقشو صدا می كنه می گه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین .
پسر غضنفر رتبه اول کنکور رو میاره بهش می گن : چه کار کردی ؟
می گه : روزی 25 ساعت درس می خوندم ! می گن : مگه می شه ؟
می گه : آره ، صبح یک ساعت زود تر بیدار می شدم !!!
یه روز مدیر مهد كودك به یكی از بچه ها می گه : تو مامان داری ؟ می گه نه ! می گه بابا داری ؟ می گه نه ! مدیره می گه پس چی داری ؟ می گه جیش دارم !!!!
غضنفر پسرش کور به دنیا مياد اسمشو می ذاره حيدر مريم زاده !
یک روز آقا گرگه میره در خونه شنگول و منگول میگه منم منم مادرتون میگن خفه شو آیفون تصویری داریم.
یک نفر خودشو دار می زنه ، میان می بینن بر اثر ضربه مغزی فوت کرده ، بررسی می کنن می فهمن خودشو با کش دار زده بوده !
به یارو گفتند «وبا اومده»!
بلافاصله پرسید «چی چی آورده»؟!
بچه خسیسه نمره بيست مي گيره .
باباهه مي زنه تو گوشش بهش ميگه :
کره خر توکه با 10 هم قبول مي شدي . لازم بود اين همه خودکار مصرف کني ؟
مي دوني چيني ها به دوقلو چي ميگن؟
اين چون اون، اون چون اين!
مي دوني نصف النهار چيه؟
شامي است كه از نهار باقي مانده.
به غضنفر میگن چرا سي ديت انقدر خش داره؟
ميگه: آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم !
غضنفرها نمی تونن با 110 تماس بگيرند ، میدونی چرا؟
چون كليد 11 رو روي تلفن پيدا نميكنند!